هدف مقاله حاضر بررسی شکاف ارزشی بیننسلی در خانوادههای تهرانی است. چارچوب نظری تلفیقی از نظریههای جامعهشناختی و روانشناختی است، به گونهای که سنجش و تحلیل نهایی یافتهها بر مبنای نظریههای تضاد هنجاری، بحران هویت، حشو ارزش و سبکهای تربیتی صورت گرفته است. برای آزمون تجربی فرضیات منتج از این نظریهها، 336 پدر و فرزند (پسر و دختر) در سنین 15 تا 25 سال از شهر تهران به شیوة نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای مورد پیمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجود شکاف در ارزشهای پدران و فرزندان است و هر دو نسل تقریباً در نیمی از ارزشهای مورد بررسی بر اختلافات بین نسل خود و دیگری صحه گذاردهاند. نتایج معادلات ساختاری نشان میدهد: حشو ارزشهای پدران (37/0) و تضاد هنجاری بین نسلها (36/0) بهطور مستقیم بر شکاف ارزشی بین نسلها مؤثرند. دیگر مسیرهای تأثیرگذاری متغیرهای مستقل معادله که بهصورت غیرمستقیم بر متغیر وابسته تأثیرگذار هستند، عبارت است از: تأثیرات استبدادگرایی پدران بر حشو ارزشهای آنان (73/0)، بر تضاد هنجاری بین نسلها (63/0) و همچنین تأثیر بحران هویت نسل فرزندان بر تضاد هنجاری بین نسلها (34/0).